سوفیاسوفیا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره

تقدیم به دخترم سوفیا

بابا فدای دردهات بشه

به نام او دلم می خواهد فریاد بزنم بغضی که توی وجودم هست را بیرون بریزم بابا دخترکم نازم دل بابا پر از آشوبه سه روز میشه که سرماخوردگی داری شبا دمای بدنت خیلی بالا می ره گونه هات از دمای بالا قرمز می شن و آبریزش بینی و ..... من فدای درد جسمت بشم نفسم وقتی بی حال می بینمت تمام وجودم ناتوان می شود احساس خستگی می کنم احساس می کنم توانم را از دست داده ام حال مامان هم بدتر از منه نمی توانم با کسی حرف بزنم به عنوان یک مرد باید خوددار باشم باید قوی باشم باید به بقیه نیرو بدم ولی دخترم دیگه دارم کم میارم توان دیدن این حال تو را ندارم  تنها جایی که به راحتی می توا...
14 مهر 1391

دومین سالگرد آفرینش دخترم

به نام او سلام بانوی رویای من دخترکم از تو ممنونم از اینکه اجازه دادی رویاهای زندگیم را به پای تو بریزم و با هر خنده ات به رویاهای من جان بخشیدی از اینکه رویای پدر شدن را به نام تو احساس کردم و با هر نگاه مهربانت به من جانی دوباره بخشیدی از اینکه ماه مهر را برای من زیبا نقش بستی و با حضورت به ماه مهر اعتبار بخشیدی   وقتی نگاهت می کنم خداوند را به خاطره تمام مهربانیهایش سپاسگزارم از اینکه به من اجازه داد در دومین سالگرد آفرینشت در کنارت باشم و گرمای حضورت را احساس کنم از اینکه نام پدر را به من هدیه کرد و مرا دیوانه وار ،ديوانه حضورت كرد يگانه باور من امروز وارد دومين س...
1 مهر 1391
1